شرکت خودروسازی فولکسواگن (Volkswagen)، یکی از غولهای صنعت خودروی جهان، در سالهای اخیر با چالشهای مالی بیسابقهای دست و پنجه نرم میکند. این شرکت آلمانی که زمانی نماد قدرت و موفقیت در عرصه خودروسازی بود، حالا با مشکلاتی چون کاهش سودآوری، تعدیل نیرو و حتی تهدید تعطیلی کارخانهها مواجه شده است. اما ریشه این مشکلات چیست و فولکسواگن چگونه میتواند خود را از این بحران نجات دهد؟
افسانه «مقصر بودن خودروهای الکتریکی»
بسیاری، انگشت اتهام را به سمت خودروهای الکتریکی نشانه رفتهاند و معتقدند که توسعه این خودروها، فولکسواگن را از مسیر اصلی خود منحرف کرده است. اما آیا واقعاً چنین است؟ نگاهی به آمار فروش خودروهای برقی فولکسواگن در سال ۲۰۲۳ نشان میدهد که این شرکت توانسته ۱۶۸,۵۰۰ دستگاه خودروی الکتریکی بفروشد که حتی اندکی بیشتر از مدت مشابه سال قبل (۱۶۴,۸۰۰ دستگاه) بوده است. بنابراین، نمیتوان خودروهای الکتریکی را علت اصلی مشکلات کنونی فولکسواگن دانست.
ریشه درد در تصمیمهای مدیریتی
واقعیت این است که بحران فعلی فولکسواگن، ریشه در تصمیمهای مدیریتی چند سال اخیر دارد. این شرکت در زمینههایی چون زمان عرضه محصولات جدید به بازار، هزینههای تولید و بوروکراسی سازمانی با چالشهای جدی مواجه بوده است. بهعنوان مثال، فولکسواگن برای طراحی و تولید یک خودروی جدید، بهطور میانگین به ۵ سال زمان نیاز دارد که در مقایسه با استانداردهای صنعت خودرو، بسیار طولانی است. از سوی دیگر، هزینههای بالای نیروی کار در آلمان و پیچیدگیهای مدیریتی درون سازمان فولکسواگن، باعث بالا رفتن قیمت تمامشده محصولات این شرکت شده است.
متأسفانه، علیرغم هشدارها و نشانههای بحران در سالهای گذشته، مدیران ارشد فولکسواگن نتوانستند یا نخواستند با اصلاحات ساختاری و چابکسازی سازمان، از بروز مشکلات جلوگیری کنند. این شرکت حتی فرصت طلایی تحول پس از رسوایی #دیزلگیت (Dieselgate) در سال ۲۰۱۵ را نیز از دست داد و بهجای بازنگری اساسی در رویکردها و فرآیندهای خود، به ترمیمهای سطحی اکتفا کرد.
رقابت فشرده در بازار چین
چالش دیگر فولکسواگن، رقابت فزاینده در بازار پرسود چین است. این کشور پهناور، بزرگترین بازار خودروی جهان به شمار میرود و نقشی حیاتی در سودآوری خودروسازان بینالمللی ایفا میکند. طی سالهای گذشته، برندهای محلی چینی با سرمایهگذاری گسترده در فناوریهای نوین و ارائه خودروهای باکیفیت و مقرونبهصرفه، بخش قابل توجهی از سهم بازار را از غولهای خارجی چون فولکسواگن ربودهاند. این در حالی است که فولکسواگن بیش از ۴۰ درصد از درآمد خود را از بازار چین کسب میکند و عملکرد ضعیف در این کشور میتواند ضربه مهلکی به پیکره این شرکت وارد کند.
راه پرپیچوخم نجات
حال پرسش اصلی این است که فولکسواگن چگونه میتواند خود را از این بحران نجات دهد؟ مدیران این شرکت معتقدند که چارهای جز کاهش هزینهها از طریق تعدیل نیرو و تعطیلی کارخانههای کمبازده ندارند. در همین راستا، پیشبینی میشود که فولکسواگن تا سال ۲۰۲۶ میلادی، حدود ۱۰ میلیارد یورو در هزینههای خود صرفهجویی کند.
اما آیا این اقدامات برای غلبه بر بحران کافی خواهد بود؟ بسیاری از کارشناسان معتقدند که فولکسواگن نیازمند یک تحول بنیادین در ساختار، فرهنگ سازمانی و استراتژیهای خود است. این شرکت باید با بازنگری در فرآیندهای طراحی و تولید، زمان عرضه محصولات جدید به بازار را کاهش دهد، با سرمایهگذاری بیشتر در فناوریهای دیجیتال، خودروهای هوشمند و جذابتری تولید کند و با اصلاحات مدیریتی، چابکی و انعطافپذیری لازم برای رقابت در بازارهای پرتلاطم امروزی را کسب نماید.
نتیجهگیری
بحران کنونی فولکسواگن، زنگ خطری جدی برای این غول خودروسازی آلمانی است. این شرکت باید هرچه سریعتر با تغییرات اساسی در رویکردها و ساختارهای خود، خود را با واقعیات جدید صنعت خودرو تطبیق دهد. تنها در این صورت است که فولکسواگن میتواند جایگاه خود را بهعنوان یکی از پیشگامان خودروسازی جهان حفظ کند و بر چالشهای پیش رو غلبه نماید. آینده نشان خواهد داد که آیا این غول خودروسازی توان و اراده لازم برای تحول و نوآوری را دارد یا خیر.
نظر خود را به اشتراک بگذارید