تاثیر تغییرات اقلیمی بر سلامت روان

تاثیر تغییرات اقلیمی بر سلامت روان

تاثیر تغییرات اقلیمی بر سلامت روان به یکی از مهم‌ترین محورهای مورد بحث در حوزه سلامت عمومی و روان‌پزشکی تبدیل شده است. موج‌های گرما، خشکسالی (Dürre)، و سیل(Überschwemmungen) ناشی از تغییرات اقلیمی، نه تنها محیط زیست را تحت تاثیر قرار می‌دهند، بلکه روان انسان‌ها را نیز متأثر می‌کنند. به تازگی، پرسشنامه‌ای که در نشریه‌ی پزشکی “Deutsches Ärzteblatt” منتشر شد، نشان داد که ۷۱ درصد از ۵۷۳ روان‌درمانگر گزارش داده‌اند که بیمارانشان درباره بحران اقلیمی ابراز نگرانی کرده‌اند. از این تعداد، ۴۱ درصد روان‌درمانگران حداقل یک بیمار داشتند که به دلیل اضطراب اقلیمی (Klimaangst)، تغییرات احساسی و افسردگی (Depressionen) درمان را آغاز کرده‌اند.

در همین راستا، پژوهش‌های گسترده‌تری نیز در سطح بین‌المللی صورت گرفته‌اند که نشان می‌دهند اقلیم در حال تغییر نه تنها منجر به بروز بیماری‌های جسمی مانند بیماری‌های قلبی-عروقی و تنفسی می‌شود، بلکه اثرات عمیق و ماندگاری بر روان فردی و جمعی نیز دارد. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO)، جمعیت‌های جوان، سالمندان، افراد با درآمد پایین و کسانی که از پیش مشکلات روانی دارند، آسیب‌پذیرترین گروه‌ها در برابر پیامدهای سلامت روان در بحران اقلیمی هستند.

علاوه بر این، روان‌شناسان بر تأثیر غیرمستقیم تغییرات اقلیمی نیز تأکید می‌کنند؛ به عنوان مثال، از دست رفتن خانه یا زمین‌های کشاورزی در اثر بلایای طبیعی، می‌تواند حس بی‌ثباتی، ناامیدی و از دست دادن کنترل را در افراد تقویت کند. چنین عواملی به‌ویژه در جوامعی که پیوند عاطفی با طبیعت یا زمین دارند، می‌تواند منجر به پدید آمدن احساسات شدید سوگ، اندوه زیست‌محیطی (eco-grief) و حتی بحران هویتی شود.

در سال‌های اخیر، مفاهیمی همچون «خستگی اقلیمی» (climate fatigue) و «افسردگی ناشی از تغییرات اقلیمی» نیز در میان متخصصان رواج یافته‌اند؛ این واژگان به احساس بی‌قدرتی، فرسودگی و دل‌سردی اشاره دارند که در نتیجه مواجهه مداوم با اخبار ناگوار زیست‌محیطی و عدم مشاهده تغییرات ملموس در سیاست‌های اقلیمی پدید می‌آیند. بسیاری از مردم، به‌ویژه نسل جوان، احساس می‌کنند بار سنگینی از مسئولیت نجات زمین بر دوش آن‌هاست، بی‌آن‌که ابزار کافی برای تغییر داشته باشند.

در چنین شرایطی، سفر به مکان‌هایی که زیبایی طبیعی‌شان در معرض تهدید است، می‌تواند هم تلنگری برای آگاهی باشد و هم فرصتی برای قدردانی از آن‌چه هنوز باقی مانده است. منطقه‌ی موزل با مناظر خیره‌کننده، تاکستان‌های سرسبز و دهکده‌های تاریخی‌اش، یکی از بهترین جاذبه‌های دیدنی آلمان است که بهتر است پیش از آن‌که تغییرات اقلیمی چهره‌ی آن را دگرگون کنند، از نزدیک دیده شود.

تاثیر تغییرات اقلیمی بر سلامت روان

 تاثیر تغییرات اقلیمی بر سلامت روان

آندریاس مایر-لیندنبرگ (Andreas Meyer-Lindenberg)، رئیس انجمن آلمانی روان‌پزشکی، روان‌درمانی، روان‌تنی و عصب‌شناسی (Deutschen Gesellschaft für Psychiatrie und Psychotherapie, Psychosomatik und Nervenheilkunde – DGPPN) تأیید می‌کند که اضطراب اقلیمی در میان مردم افزایش یافته است. وی می‌گوید: “با هر درجه افزایش دمای متوسط، میزان اختلالات روانی حدود ۰.۹ درصد افزایش می‌یابد”. او اشاره می‌کند که این میزان در جمعیت ۸۰ میلیونی آلمان قابل توجه است، خصوصاً با توجه به اینکه دمای فعلی به‌طور قابل ملاحظه‌ای بیش از میانگین بلندمدت است.

گرما نه تنها ما را به اختلالات روانی مستعدتر می‌کند، بلکه ما را خشن‌تر نیز می‌کند. مطالعات نشان می‌دهد که در زمان گرما، رفتارهای تهاجمی (aggressive) در ترافیک، افزایش گازگرفتن سگ‌ها و افزایش کامنت‌های تهاجمی در شبکه‌های اجتماعی بیشتر می‌شود. این موضوع به ویژه برای افراد دارای اختلالات روانی موجود خطرناک است، زیرا نرخ مرگ و میر آنها در زمان موج‌های گرما سه برابر می‌شود.

اضطراب اقلیمی (Klimaangst) با نشانه‌هایی مانند بی‌قراری، اختلال خواب، بی‌انگیزگی، کاهش تمرکز و حتی حملات پانیک همراه است. این وضعیت نه‌تنها به کیفیت زندگی افراد لطمه می‌زند، بلکه بهره‌وری کاری و تحصیلی آن‌ها را نیز تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. در برخی موارد، اضطراب اقلیمی می‌تواند به کناره‌گیری اجتماعی منجر شود؛ افراد ترجیح می‌دهند در خانه بمانند، از اخبار دوری کنند یا حتی تصمیم به عدم فرزندآوری بگیرند، زیرا آینده را غیرقابل‌پیش‌بینی و ناامیدکننده می‌بینند.

در کنار تأثیرات روانی، شرایط اقلیمی افراطی مانند موج‌های گرما، نقش جدی در بدتر شدن بیماری‌های قلبی، افزایش سکته‌های مغزی، مشکلات تنفسی و حتی اختلالات خواب ایفا می‌کنند. همچنین، مطالعات اخیر نشان داده‌اند که ترکیب آلودگی هوا و دمای بالا می‌تواند موجب افزایش التهاب در بدن شود؛ عاملی که با بروز بیماری‌های روان‌تنی (psychosomatic) همچون سردردهای مزمن، خستگی مفرط و مشکلات گوارشی در ارتباط است.

کاهش عملکرد شناختی و افزایش اختلالات روانی

گزارش DGPPN با عنوان “تغییرات اقلیمی و سلامت روان” که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، تأیید می‌کند که اختلالات استرس پس از سانحه (PTSD)، اختلالات اضطرابی (Angststörungen) و افسردگی، از جمله تاثیر تغییرات اقلیمی بر سلامت روان هستند. همچنین در این گزارش آمده است که توانایی‌های شناختی مانند توجه، حافظه (Gedächtnis) و محاسبات (Rechenleistung) به دلیل آلودگی هوا و تغییرات اقلیمی مرتبط کاهش می‌یابد.

برای درک بهتر تأثیر بلایای طبیعی ناشی از تغییرات اقلیمی بر سلامت روان، می‌توان به مثال هوریکان کاترینا (Hurrikan Katrina) در سال ۲۰۰۵ اشاره کرد. یک سال پس از این فاجعه، بیش از دو سوم جمعیت منطقه هنوز با اختلال استرس پس از سانحه دست و پنجه نرم می‌کردند. حتی سال‌ها بعد نیز افزایش اضطراب و اختلالات اعتیادی مشاهده می‌شد.

کاهش عملکرد شناختی در مواجهه با تغییرات اقلیمی، پدیده‌ای چندوجهی است. از یک سو، گرما و آلودگی هوا با ایجاد التهاب سیستم عصبی مرکزی می‌توانند بر حافظه، تمرکز و قدرت تصمیم‌گیری تأثیر منفی بگذارند. طبق مطالعه‌ای در دانشگاه هاروارد، دانش‌آموزانی که در روزهای بسیار گرم امتحان می‌دهند، به‌طور میانگین نمرات پایین‌تری نسبت به روزهای معتدل کسب می‌کنند. این تأثیر در دانش‌آموزان ساکن در مناطق فقیرنشین یا دارای تهویه نامناسب شدیدتر است.

از سوی دیگر، تداوم این شرایط اقلیمی استرس‌زا، فشار روانی مزمنی ایجاد می‌کند که خود منجر به افزایش سطح هورمون کورتیزول در بدن می‌شود. سطوح بالای کورتیزول در بلندمدت با تحلیل رفتن بخش‌هایی از مغز مثل هیپوکامپ — که نقش کلیدی در حافظه و یادگیری دارد — در ارتباط است.

همچنین، اضطراب مداوم ناشی از آینده‌ای نامشخص و بحران‌های زیست‌محیطی، افراد را در معرض فرسودگی روانی قرار می‌دهد. فرسودگی‌ای که نه تنها بر عملکرد شناختی روزانه، بلکه بر روابط اجتماعی و تصمیم‌گیری‌های بلندمدت نیز اثر می‌گذارد. این موضوع در میان گروه‌های حساس‌تری همچون سالمندان، کودکان و مبتلایان به اختلالات روانی زمینه‌ای، شدیدتر دیده می‌شود.

بنابراین، نه‌فقط سلامت روان، بلکه توانایی ما برای فکر کردن، یادگیری، برنامه‌ریزی و عملکرد بهینه در زندگی روزمره نیز از تغییرات اقلیمی در امان نیست.

تقییرات اقلیمی و سلامت انسان

تشخیص اضطراب عادی از اضطراب بیمارگونه

تغییرات اقلیمی بسیاری را نگران کرده است. این نگرانی تا زمانی که بتوان با آن کنار آمد، طبیعی است. اما زمانی که این اضطراب به حدی می‌رسد که توانایی انجام کارهای روزمره را مختل می‌کند، باید آن را به عنوان یک اختلال اضطرابی شناخت. ملانی وینکلر (Melanie Winkler)، پزشک ارشد پارک پزشکی برنائو (Medical Park in Bernau am Chiemsee) و متخصص پزشکی روان‌تنی و روان‌درمانی، توصیه می‌کند که افراد باید یک ارزیابی واقعیت‌محور انجام دهند تا بتوانند تفاوت بین اضطراب واقعی و مبالغه‌آمیز را تشخیص دهند. او معتقد است که مغز ما قابل تغییر است و می‌توانیم به‌طور مثبت بر آن تأثیر بگذاریم تا بهتر با مسائل مواجه شویم.

مرز میان اضطراب طبیعی و بیمارگونه، اغلب باریک است، به‌ویژه زمانی که سلامت روان در بحران اقلیمی موضوع اصلی نگرانی باشد. اضطراب اقلیمی زمانی به عنوان اختلال تشخیص داده می‌شود که با علائمی نظیر اختلال خواب، کاهش انگیزه، اجتناب از فعالیت‌های روزمره، احساس بی‌معنایی، یا حتی حملات پانیک همراه باشد.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که افراد دارای اضطراب اقلیمی شدید، ممکن است دچار اختلال در قضاوت شوند و به سمت راهکارهای افراطی یا ناامیدکننده کشیده شوند. به همین دلیل، روان‌درمانگران توصیه می‌کنند که در مواجهه با این نگرانی‌ها، از مکانیسم‌های مقابله‌ای سازگار مانند گفت‌وگو، فعالیت‌های جمعی، و مشارکت‌های اجتماعی استفاده شود.

همچنین، حمایت اجتماعی نقش کلیدی دارد. کسانی که با دیگران درباره نگرانی‌های اقلیمی خود صحبت می‌کنند و احساس می‌کنند که تنها نیستند، بهتر می‌توانند با این اضطراب کنار بیایند. رویکردهای درمانی نوین مانند روان‌درمانی پذیرش و تعهد (ACT) نیز در مدیریت اضطراب اقلیمی مؤثر شناخته شده‌اند، زیرا به بیماران کمک می‌کنند احساسات دشوار را بپذیرند و در عین حال در جهت ارزش‌های شخصی‌شان حرکت کنند.

به‌طور کلی، تشخیص صحیح، همراه با حمایت حرفه‌ای، می‌تواند به افراد کمک کند تا احساس کنترل بیشتری بر افکار و احساسات خود داشته باشند، حتی زمانی که با واقعیت‌های دشوار محیط‌زیستی روبه‌رو هستند.

راه‌های مقابله با اضطراب اقلیمی

مایر-لیندنبرگ بیان می‌کند که نگرانی درباره تغییرات اقلیمی طبیعی است و مشارکت فردی و تشویق دیگران به اقدام در برابر تغییرات اقلیمی می‌تواند کمک کننده باشد. ملانی وینکلر به سیاستمداران توصیه می‌کند که به ویژه برای جوانان به وضوح توضیح دهند که اقداماتی در حال انجام است و می‌توانیم همچنان به زندگی روی این سیاره با استفاده از منابع خود ادامه دهیم.

برای مدیریت اضطراب اقلیمی، مهم است که افراد بین ترس فلج‌کننده و نگرانی سازنده تمایز قائل شوند. یکی از راهکارهای مؤثر، تبدیل نگرانی به عمل است. شرکت در فعالیت‌های زیست‌محیطی، پیوستن به گروه‌های داوطلبانه، یا حتی انتخاب سبک زندگی پایدار می‌تواند حس کنترل و هدفمندی را تقویت کند.

همچنین، آموزش اقلیمی نقش مهمی در کاهش ترس‌های مبهم دارد. آگاهی درباره راهکارها، نوآوری‌ها و اقدامات جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی می‌تواند امید را جایگزین درماندگی کند.

در سطح فردی، تمرین‌هایی مانند مدیتیشن، ذهن‌آگاهی (Mindfulness)، ورزش منظم و برقراری ارتباط با طبیعت می‌توانند به آرام‌سازی ذهن و بدن کمک کنند. در موارد شدیدتر، مراجعه به روان‌درمانگر متخصص، استفاده از تکنیک‌های درمانی شناختی-رفتاری (CBT) یا روش‌هایی چون درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) توصیه می‌شود.

برای نسل جوان، داشتن الگوهای الهام‌بخش و مشارکت در گفت‌وگوهای امیدبخش درباره آینده، می‌تواند اضطراب اقلیمی را به انگیزه‌ای برای تغییر مثبت تبدیل کند.

در نهایت، همان‌طور که پژوهشگران تأکید دارند، مقابله با اضطراب اقلیمی نه تنها نیازمند توجه فردی است، بلکه نیازمند پاسخ‌های اجتماعی، نهادی و سیاسی نیز هست.