اگر اهل کشف شهرهای کوچک و شاعرانه باشی، جایی در غرب آلمان است که انگار از دل یک نقاشی بیرون آمده. مونشاو (Monschau)، شهری کوچک در دامنهی رشتهکوههای ایفل (Eifel) در ایالت نوردراین-وستفالن (Nordrhein-Westfalen)، یکی از آن مکانهایی است که واقعا زمان در آن کندتر میگذرد. خانههای چوبی با سقفهای خاکستری، رودخانهای باریک به نام رور (Rur) که از میان شهر میگذرد و مهی که صبحها از لای دره بالا میآید.
برای خیلیها، مونشاو یکی از جاهای دیدنی آلمان است که هنوز توریستی نشده و همین راز جذابیتش است. نه مترو دارد، نه فروشگاههای زنجیرهای، نه صدای ماشینهای پرسرعت. فقط کوچههای سنگفرششده، صدای آب رودخانه و بوی نان تازه از نانواییها.
بافت تاریخی و داستان شهر
مونشاو بیش از هشت قرن قدمت دارد. در منابع قرن دوازدهم با نام Mons Ioci آمده و بعدها تا پایان جنگ جهانی اول بهنام فرانسویِ «مونژوآ» (Montjoie) شناخته میشد. در سال ۱۹۱۸، قیصر ویلهلم دوم نام آلمانی آن را رسمی کرد و از آن زمان به بعد شد «مونشاو».
شهر در دل درهای باریک ساخته شده، جایی که رود رور میان خانههای چوبی میپیچد و بالاخره به جنگلهای پارک طبیعی ایفل میرسد. در دوران قرون وسطا، مونشاو بهدلیل موقعیتش میان راههای بازرگانی آلمان و بلژیک رونق گرفت و بعدها در قرن هجدهم با صنعت پارچهبافی مشهور شد.
امروز، وقتی در کوچههای باریک شهر قدم میزنی، هنوز میتوانی رد همان دوران را ببینی: خانههایی با تیرکهای چوبی، پنجرههای گلداندار و مغازههایی که پارچه و صنایع دستی میفروشند.
قلعهی مونشاو (Burg Monschau)
اگر از پل اصلی شهر بالا بروی و راهی تپههای پشت خانهها شوی، به قلعهی مونشاو میرسی. این قلعه در قرن سیزدهم توسط دوکهای لیمبورگ ساخته شد تا از مسیر تجاری منطقه محافظت کند. امروز از بالای دیوارهای سنگیاش منظرهای دیده میشود که یکی از زیباترین چشماندازهای کل ایفل است.
خود قلعه اکنون بخشی از آن به خوابگاه جوانان (Jugendherberge) تبدیل شده، اما محوطهاش برای بازدید آزاد است. در تابستان، فستیوال موسیقی مونشاو (Monschau Klassik) در حیاط همین قلعه برگزار میشود و موسیقی کلاسیک در میان دیوارهای سنگی طنین میاندازد.
خانهی قرمز (Rotes Haus)
اگر از مرکز شهر عبور کنی و به کنار رود رور برسی، ساختمانی باشکوه با نمای قرمز میبینی که متعلق به قرن هجدهم است. این همان «خانهی قرمز» است که زمانی خانهی یوهان هاینریش شایبلر (Johann Heinrich Scheibler)، یکی از ثروتمندترین تولیدکنندگان پارچه در آلمان، بوده است.
در داخل، موزهای کوچک از زندگی قرن هجدهمی برپاست: پلههای چوبی منبتکاریشده، مبلمان دستساز، و اتاقهایی که هرکدام داستانی از زندگی صنعتی و فرهنگی آن دوران روایت میکنند. یکی از جالبترین بخشها، سالن اصلی با دیوارهایی است که از چوب بلوط کندهکاریشده ساخته شدهاند.
آسیاب خردل (Monschauer Senfmühle)
هیچ سفری به مونشاو بدون بازدید از آسیاب خردل کامل نیست. این آسیاب در قرن نوزدهم ساخته شده و هنوز بهصورت سنتی کار میکند. در اینجا میتوانی ببینی چگونه دانههای خردل در سنگ آسیاب ساییده میشوند و به سسهای معطر و تند تبدیل میگردند.
در فروشگاه کوچک کنارش، انواع خردل با طعمهای خاص فروخته میشود: خردل با عسل، با گیاهان کوهی، یا حتی با ویسکی. بازدیدکنندگان معمولاً چند شیشه بهعنوان سوغاتی میخرند؛ طعمی که فقط در مونشاو پیدا میشود.
کوچههای سنگفرش و پل اصلی شهر
مونشاو برای پیادهروی ساخته شده است. خیابان Laufenstraße ستون فقرات بافت قدیمی است. از این خیابان، پلهای کوچکی به سمت کوچههای فرعی میروند که هرکدام پر از مغازههای صنایع دستی و کافههای کوچکاند.
در یکی از این پلها، درست کنار کلیسای Evangelische Stadtkirche، معروفترین منظرهی مونشاو دیده میشود: ردیف خانههای چوبی که در شیب تپه بالا میروند و رودخانه از میانشان عبور میکند. این همان تصویری است که روی اکثر کارتپستالها و پوسترهای گردشگری آلمان چاپ میشود.
طبیعت اطراف و مسیرهای پیادهروی
درست بیرون از محدودهی قدیمی، جنگلها و تپههای ایفل آغاز میشوند. مسیرهای پیادهروی متعددی از شهر به اطراف میروند، از جمله مسیر پانوراما (Panoramaweg) که از روی تپهها میگذرد و منظرهای ۳۶۰ درجه از شهر و دره میدهد.
علاقهمندان به دوچرخهسواری هم میتوانند از مسیر معروف Vennbahn استفاده کنند؛ مسیری که بر پایهی خط آهن قدیمی میان آلمان و بلژیک ساخته شده و از مونشاو میگذرد. این مسیر یکی از محبوبترین مسیرهای دوچرخهسواری در کل اروپا است.
بازار کریسمس و چهرهی زمستانی شهر
زمستان در مونشاو حالوهوای جادویی دارد. وقتی برف ببارد، سقفهای چوبی زیر لایهای سفید پنهان میشوند و نور زرد چراغها در مه پخش میشود. بازار کریسمس (Monschauer Weihnachtsmarkt) هر سال در ماه دسامبر برگزار میشود و گردشگران از سراسر اروپا برای دیدنش میآیند.
در کوچههای سنگفرش، بوی دارچین، نان زنجبیلی و شراب گرم (Glühwein) همهجا را پر کرده. فروشندگان محلی مجسمهها و تزئینات دستساز میفروشند و گروههای کوچک موسیقی در گوشهها مینوازند. حتی اگر سرمای هوا به استخوانت بنشیند، گرمای فضا و لبخند مردم جبرانش میکند.
طعمهای مونشاو: پرینتن و دویتشن
بعد از پیادهروی، وقت امتحان کردن طعمهای محلی است. شیرینی معروف مونشاو «پرینتن» (Printen) است، شبیه نان زنجبیلی اما با طعمی کاراملی و ادویهدار. در بعضی نانواییها میتوان نسخهی نرم و در برخی دیگر نسخهی سختتر آن را پیدا کرد.
در کنار آن، شیرینی دیگری به نام «دویْتشن» (Dütchen) هم هست، که با کرم شیرین و پودر قند پر میشود. با یک فنجان قهوهی داغ کنار رود، این ترکیب یکی از سادهترین و لذتبخشترین تجربهها در سفر به مونشاو است.
اقامت در دل شهر
بسیاری از مسافران مونشاو را فقط در یک روز میبینند، اما ماندن شب در آن تجربهای متفاوت است. وقتی غروب میشود و گردشگران روزانه شهر را ترک میکنند، سکوت و آرامش عجیبی بر کوچهها حاکم میشود.
از میان هتلهای کوچک شهر، چندتایی حالوهوای خاص دارند: هتل Haus Stehlings درست کنار پل اصلی قرار دارد و پنجرههایش رو به رود باز میشوند. هتل Hier & Jetzt فضایی مدرنتر دارد، اما همچنان در بافت تاریخی شهر است.
اگر بخواهی در دل طبیعت اقامت کنی، گزینههایی مثل Rur-Chalet یا Ferienhaus Green Hill کمی بیرون از شهر قرار دارند و منظرهی جنگلهای اطراف را پیش چشم دارند.
پایانی آرام
مونشاو شهری است که تو را به «آهستهزیستن» دعوت میکند. نیازی نیست برنامهای بنویسی یا عجلهای برای دیدن همهچیز داشته باشی. کافی است در یکی از پلها بایستی، صدای رود را بشنوی، و اجازه بدهی مهِ ایفل آرام از میان خانههای چوبی بالا برود.
بسیاری از مسافران پس از دیدنش، آن را یکی از زیباترین جاهای دیدنی آلمان میدانند؛ جایی که هنوز میتوان زندگی را با ریتمی انسانیتر حس کرد.
اگر به مونشاو رفتید، خیلی سخت نگیرید که همهجا را ببینید و تماشا کنید؛ بگذارید این بار شهر شما را کمی تماشا کند.






































با اینکه قبلا در فصل تابستون رفتم ولی چنان زیبا تعریف کردین که مشتاق شدم همین روزها، حال و هوای Weihnachten اونجا رو هم تجربه کنم😍
بله حتما سفر کنید که بازار کریسمس بسیار جذابی داره